به گزارش تابناک اردبیل، روحانگيز پناهي، بانوي كارآفرين اردبيلي كه با داير كردن كارگاه قاليبافي، براي 60 نفر از زنان سرپرست خانوار تحت حمايت اين استان به صورت مستقيم و غيرمستقيم اشتغال پايدار ايجاد كرده است، فعاليت خود را از سال 89 با دريافت دوميليون و 400 هزار تومان تسهيلات اشتغال آغاز كرد و امروز به عنوان كارآفرين موفق در سطح اين استان شناخته ميشود.
آنچه در ادامه میآید شرح زندگی و موفقیت این بانوي کارآفرین است:
38 ساله و ساكن شهرستان اردبيل هستم. پدرم كشاورز بود و وضع مالي خوبي داشتيم. او الگويي وصفناپذير بود براي حمايت از نيازمندان و هميشه ما را به اين امر مهم تشويق ميكرد. به خوبي به خاطر دارم كه همواره دستگيري از ايتام و فقرا را به اعضاي خانوار گوشزد ميكرد و از ما ميخواست تا هرگز آنها را فراموش نكنيم.
از بد روزگار، بخت چرخيد و در سال 86 پدرم بر اثر سكته مغزي از دنيا رفت. با فوت پدرم، گويي دنيا بر روي سرمان آوار شد. غمي بزرگ بر زندگيمان نشست و كم كم لبخند و شادماني از خانه و كاشانهمان دور شد.
به دليل بدهي و خرج و مخارج زندگي، مزارع كشاورزي يك به يك از دستمان رفت و ديگر سرمايه و زميني در اختيار نداشتيم. حتي به خانهاي اجارهاي نقل مكان كرديم تا بتوانيم از پس هزينههاي زندگي برآييم.
اما دشواريها و سختيها به قدري زياد بود كه توان هرگونه فعاليتي را از اعضاي خانواده گرفته و دردسرهاي بسياري را پيش رويمان گذاشته بود. هر روز بيشتر از ديروز دچار مشكل ميشديم و در پي چارهاي براي رهايي از گرفتاريها و مشكلات ميگشتيم.
مادرم قاليبافي ميكرد تا خرج زندگي را از اين طريق تأمين كند. من نيز در كنار او كمك حالش بودم و هميشه براي اينكه چرا زندگيمان اينگونه شد، افسوس ميخوردم و غمگين ميشدم. دستهاي پينه بسته مادرم را به هنگام قاليبافي ميديدم كه براي امرار معاش چه تلاشهايي كه نميكند و به خاطر اين همه ايثار و فداكارياش اشك ميريختم.
با ديدن كوششهاي مادرم، هميشه آرزو داشتم كه روزي بتوانم با همين كار خرج خانوادهام را با تكيه بر تواناييهاي خودم تأمين كنم تا هيچگاه محتاج ديگران نباشيم. دلم ميخواست الگويي براي ساير افراد باشم. براي همين تصميم گرفتم تا كارم را جدي بگيرم.
به دليل ناتواني در تأمين مخارج زندگي، در سال 87 تحت حمايت كميته امداد اردبيل قرار گرفتيم تا با حمايتهاي اين نهاد بتوانيم بخشي از مشكلات خود را رفع كنيم.
پس از شركت در كارگاههاي آموزشي قاليبافي كميته امداد، به صورت تخصصي بافت انواع فرش، قالي و جاجيم را فراگرفتم و با كسب امتيازات بالا توانستم مدرك فني و حرفهاي مهارت قاليبافي را اخذ كنم.
پس از دريافت مدرك فني، در سال 89 با اخذ دو ميليون و 400 هزار تومان تسهيلات اشتغال، مواد اوليه قاليبافي را تهيه كرده و در منزل همراه با مادر و خواهرانم مشغول به فعاليت شديم. روحيه مضاعفي گرفته بوديم و با همكاري يكديگر ميتوانستيم ظرف مدت كوتاهي قاليهاي نفيس ببافيم و روانه بازار كنيم. پشتكارمان به قدري خوب بود كه مشاوران كميته امداد در سال 90، چهار ميليون تومان تسهيلات ديگر نيز به ما اعطا كردند تا به كارمان توسعه دهيم.
با دريافت اين وام، كارگاهي راهاندازي كردم كه در مرحله نخست براي 10 نفر از بانوان و زنان سرپرست خانوار اشتغال پايدار ايجاد شد و همگي در كنار هم تلاش ميكرديم تا به كارمان رونق بيشتري بدهيم.
به دليل مرغوبيت و كيفيت بالاي محصولات، هر روز بر مشتريان اضافه ميشد و سفارشهاي گوناگوني را از شهرهاي مختلف استان اردبيل دريافت ميكرديم. بنابراين مجبور شديم بار ديگر بر دار قالي و قاليبافان بيفزاييم تا پاسخگوي مشتريان باشيم. از اين طريق، حدود 20 نفر در كارگاه مشغول به فعاليت شدند و براي 40 نفر نيز به صورت غيرمستقيم اشتغال ايجاد شد.
فعاليتهاي گستردهام در سال 90، موجب شد تا در اين سال به عنوان كارآفرين نمونه استان اردبيل شناخته شوم كه اين امر علاوه بر خوشحالي مضاعف، بار سنگيني را بر دوشم نهاد تا بتوانم بيش از پيش در اين مسير گام بردارم و تلاش كنم.
كيفيت توليدات فرش و قاليهايمان موجب شد تا سفارش بافت 12 فرش 12 متري براي مسجد طوي اردبيل را به كارگاه قاليبافي ما بسپارند. به دليل اينكه اين فرشها قرار بود در مكان مقدسي گسترده شود، از بهترين نقشه، مرغوبترين رنگها و تار و پودها استفاده كرديم و نهايت ظرافت را در بافت فرش به كار برديم تا هر نمازگزاري حين عباداتش ما را فراموش نكرده و دعاي خيرش را بدرقه راهمان كند.
تا كنون حدود 300 تخته فرش در كارگاه قاليبافيام بافته شده كه تلاش دارم با فعاليت هر چه بيشتر فرشهاي توليدي را علاوه بر ساير استانها، به كشورها و همسايگان مجاور نيز صادر كنم.
در کارگاهم، با آموزش فرشبافی به هنرآموزان ميكوشم آنها را نيز وارد چرخه اين صنعت گرانمايه كنم تا با تكيه برتواناييهايشان و گره زدن به تار و پود فرشها، گرههاي زندگيشان را بگشايند و به موفقيت دست يابند. حتي مواد اولیه قاليبافي را در اختيار برخی بافندگان قرار ميدهم تا بتوانند در خانههای خود فرش ببافند و از اين راه درآمدي كسب كنند.
امروز آرزوي اينكه روزي ميخواستم كارآفرين شوم، محقق شده است و خوشحالم از اينكه با حمايت كميته امداد به اين مرحله رسيدهام و تبديلبه مددكاري شدهام كه به عنوان مربي فرش در كارگاههاي آموزشي تدريس ميكنم و ياريگر بانوان و زنان سرپرست خانوار هستم.