کد خبر: ۴۳۰۳
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۹ 11 February 2015
مهم ترين حادثه اي که در قرون ميانه يزد را به صورت مسکن و مأواي مناسبي براي اهل دانش و فرهنگ جلوه گر ساخت، حمله مغولان به ايران بود. هجوم سراسري مغولان به ايران و دورماندن يزد از ايلغار اين قوم خونريز سبب شد تا اين منطقه کويري محلي امن و آرام براي دانشمندان ، اهل قلم و حتي صوفيه و دراويش باشد. در اواخر دوره ايلخانان و در زمان حکومت اتابکان يزد جمع زيادي از دانشمندان و اهل فرهنگ به اين شهر آمدند. اين روند تا به هنگام حکومت آل مظفر ادامه داشت. چنانکه فرهنگ دوست ترين حاکم ايران در تاريخ ميانه يعني شاه شجاع از شهر يزد برخاست. در دوره تيموريان نيز همين وضعيت براي اهالي فرهنگ و هنر يزد البته به صورتي کج دار و مريز ادامه يافت. در اواسط دوره صفوي و با اوج گيري شکوه و جلال سلسله فرهنگ دوست گورکانيان جمع زيادي از شعرا، اديبان، ديوانيان و دانشمندان يزدي پاي در راه دشوار سفر نهاده با رفتن به هند ارج و قرب بيشتري يافته حتي برخي از ايشان در بارگاه مغولان هند صاحب مقاماتي بالا شدند. هجوم افغان ها به ايران و بعد نابه ساماني اوضاع کشور در دوره حکومت هاي نيمه ايلياتي افشار و زند مجال چنداني براي توجه به فرهنگ و هنر نمي گذاشت تا اينکه در اوايل دوره قاجار گهگاه جلساتي نزد محمد تقي خان بافقي حاکم مقتدر يزد تشکيل شد، شعرا به ارائه آثار خود در حضور جناب خان مي پرداختند. سنتي که تا مدت هاي بعد هم ادامه يافت و در آن سال ها شعرا جلساتي را در منزل ميرزا فتح الله خان مشير الممالک مستوفي بزرگ يزد تشکيل داده در حضور وي به شعر خواني مي پرداختند. با رخ داد انقلاب مشروطه که بي شک بزرگ ترين تحول در ايران آغاز قرن بيستم مي باشد، اوضاع اهالي فرهنگ و هنر يزد هم تغيير کرد.
اولين روزنامه ها مثل سفينه پاي در عرصه فرهنگ يزد نهادند. شعرايي جوان و نوجو همچون فرخي براي اولين بار شروع به سرايش در مدح آزادي نموده ، برخي مسائل و مشکلات اجتماعي مردم را دستمايه خلاقيت هاي خود قرار مي دادند. اولين کاريکاتوريست يزدي مرحوم ميرزا محمد صادق سفينه به خاطر کشيدن تصويري انتقادي از مسئولان يزد فلک شده و راهي زندان گشت. در گرماگرم جنگ جهانگير اول و هنگامي که وحيد دستگردي انجمن وحيد را در تهران راه اندازي نمود، مرحوم عباس فرات و صبوري يزدي دو تن از شعراي مطرح يزدي از اعضاي ثابت اين انجمن بودند. در اواخر دوره قاجار همچنين نام شکوهي يزدي و افصح الملک در مجامع ادبي تهران شنيده مي شد و ايشان جزو چهره هاي مطرح ادبي کشور بودند. در سال 1299 ش هنگامي که انجمن ادبي ايران در پايتخت تشکيل شد صبوري يزدي، عباس فرات  و نيز شکوهي يزدي از جمله اعضاي ثابت اين انجمن بودند که البته گهگاه جلسات انجمن ادبي ايران در منزل عباس فرات برپا مي شد.
در آخرين سال هاي سلطنت احمد شاه قاجار انجمن ادبي دانشکده با محوريت مرحوم ملک الشعراي بهار تشکيل مي شد که اين بار هم شکوهي يزدي ملقب به امير الشعراء از اعضاي ثابت و تأثير گذار اين انجمن بود. بانو شمس کسمايي که در همين سال ها به عنوان يکي از سرايندگان و آغازگران سبک نوين شعر فارسي مطرح شد از خانواده اي تاجر پيشه بود که در يزد متولد و باليده بود. با آغاز سلطنت پهلوي اول بود که مرحوم عبدالحسين آيتي ملقب به آواره بعد از سالها  سير و سفر و دوري از وطن به ايران بازگشت. وي در ابتداي امر به دبيري در دبيرستان هاي تازه تأسيس تهران پرداخته، با اخذ مجوز نشريه ادبي نمکدان را انتشار داد. اما حوالي سال 1315 بود که سر پاس مختار رئيس شهرباني وقت وي را احضار نموده و گفت که ديگر حق انتشار مجله را ندارد. آيتي که در اين زمان شاهد قتل همشهري خود فرخي در زندان قصر بود، به شدت فشار حکومت بر اهالي مطبوعات را حس کرده و حتي بر جان خود بيمناک بود. پس شبانه از تهران گريخته و عازم يزد شد.
در همين هنگام مهدي راد سرشت مدير دبيرستان ايرانشهر براي تأسيس اولين انجمن ادبي يزد همت گمارد. چشم گيرترين کار انجمن چاپ سالنامه دبيرستان ايرانشهر و همچنين تاريخ آتشکده يزدان بود. شايع است مرحوم آيتي آنرا نوشت اما با نام مرحوم ميرزا احمد خان طاهري منتشر گرديد. اين انجمن ادبي بعدها در منزل برخي افراد ادامه يافته و زماني هم با عنوان انجمن ادبي کتابخانه وزيري در محل کتابخانه برپا مي شد که همچنان ادامه دارد. از اعضاي اوليه انجمن مزبور مي توان به مرحوم عبدالحسين آيتي، شيخ محمود فرساد، سيد علي محمد وزيري، افصح زاده، اماميان ميبدي و... اشاره کرد.
با خروج رضاشاه از کشور و برداشته شدن فشار از روي فضاي فرهنگي ايران مرحوم آيتي اقدام به انتشار مجدد مجله نمکدان نموده با همراهي عده اي از دوستان و هواخواهان مرحوم فرخي مجلس ختم با شکوهي براي وي برگزار نمود.
در سال 1324 هنگامي که براي اولين بار نشستي از نويسندگان ايراني توسط انجمن فرهنگي ايران و شوروي در تهران برپا شد عباس فرات و کريم کشاورز از شعرا و نويسندگان يزدي بودند که در اين مراسم به ارائه آثار خود پرداختند. مرحوم رياضي يزدي در دهه هاي چهل و پنجاه چهره اي شاخص در انجمن هاي ادبي تهران بود.
همچنين عباس صفاري ديگر شاعر يزدي در حوزه شعر نو بود که بخصوص وقتي فرهاد مهراد خواننده معروف پاپ برخي ترانه هاي وي همچون مرد تنها را خواند به شهرت هم رسيد. در سال هاي بعد از انقلاب 1357 زکريا اخلاقي و مرحوم بهجتي شفق در حوزه شعر آئيني و انقلابي به شهرت رسيدند. رؤيا تفتي از شاعران دکتر رضا براهني از جمله چهره هاي شاخص شعر نو ايران امروز است. همچنين نام هايي همچون عاليه مهرابي، مجتبي احتياط، پيام شمس الديني، فرزانه سعادتمند، احمدرضا قديريان، مجيد نظافت و محمد نظري در حوزه هاي شعر امروز کشور آشناست. در حوزه ترجمه نيز يزد چهره هايي شاخص همچون علي اصغر خبره زاده، حسين خديوجم، دکتر ضياء الدين دهشيري، غلامحسين زيرک زاده، مديا کاشيگر و محمد جعفر پوينده را دارد که با ترجمه بسياري از آثار مهم ادبيات جهان حق بزرگي بر فرهنگ و ادب ايران دارند. آغاز گر داستان نويسي در يزد مرحوم کريم کشاورز بود . پس از او دکتر محمد علي اسلامي نوشن يک مجموعه داستان کوتاه منتشر نمود. همچنين مهدي آذر يزدي که اورا به حق پايه گذار ادبيات کودک و نوجوان ايران مي شناسند. مجيد درخشاني، مظفر سالاري ، جلال توکلي، احمد دهقان، دکتر تقي مدرسي، حسين فتاحي، محمد محمد سيفي، مجيد پويان، کرامت يزداني، مجيد جواديان، محسن حکيم معاني، حامد رئيس يزدي، اسدالله شکرانه، مرحوم عسکري کامران، سميه حداد زاده، نادر وحيد و ... نام هايي هستند که هريک در حد توان خود تلاش هايي کرده اند تا يزد و يزدي ها هم سهمي در ادبيات داستاني ايران داشته باشند.
در سال هاي اخير متأسفانه علي رغم بودن متولي هاي متعدد که داعيه دار پرچمداري فرهنگ و هنر يزد مي باشند اما هنوز آنچنان که شايسته است اوضاع فرهنگ و هنر اين شهر در حوزه هاي شعر ، داستان و ترجمه به سامان درستي نرسيده. پراکنده بودن شعرا و نويسندگان، نداشتن يک تشکيلات منسجم براي پيگيري مطالبات  امور صنفي و نيز عدم حمايت از استعدادهاي جواني که اغلب از داشتن آموزشي شايسته در حوزه شعر و داستان هم محروم مانده اند از جمله مهم ترين عوامل عدم شکوفايي هنر شعر و داستان در يزد است.
نبودن نشريات ادبي تخصصي، نبودن ارتباط بين آموزش و پرورش يا مراکز آموزش عالي با اهالي شعر و داستان و نيز دوري از پايتخت و جلسات و اتفاق هاي مهم ادبي باعث شده که حوزه شعر و داستان يزد همچنان فقير بماند. نبودند يک چهره شاخص ادبي که به نوعي صاحب مرجعيت بوده  و در مواقع ضروري بزرگترين اهالي شعر و داستان را بر عهده بگيرد، از ديگر عوامل ناکامي ها بوده است. متأسفانه ناآشنايي مديران فرهنگي با حداقل ها در حوزه فرهنگ و هنر و نيز بي توجهي علي حده به شعر و داستان که عده اي آن را بي نياز از آموزش و امکانات و بودجه مي دانند باعث سرگرداني و حتي گهگاه به بيراهه رفتن برخي جوانان اهل فرهنگ و هنر و اينکه برخي علي رغم ميل باطني مجبورند در محيط هايي که هيچ سنخيتي با روحيه يا علائق ايشان ندارد مشغول به کار باشند، از جمله ديگر مشکلات است. در حالي که براي استخدام در دستگاه هاي فرهنگي- هنري اين افراد در اولويت قرار دارند اما متأسفانه مدت هاي مديد است اين ضرورت به فراموشي سپرده شده و در نقطه مقابل شاهديم افرادي به عنوان کارمند و حتي کارشناس يا بالاتر در دستگاه هاي فرهنگي صاحب شغل و مزايا بوده که از اندک علاقه و اطلاعات به مسائل فرهنگي يا حتي خواندن دو بيت شعر حافظ و سعدي هم بي بهره و ناتوان اند.
اشتباه گرفتن کار روابط عمومي و تهيه گزارش و خبر با کار فرهنگي معضل ديگري است که متأسفانه مدت هاست آفت و بلاي جان دستگاه هاي فرهنگي شده است. محافظه کاري بي حد و حصر و مقاومت برخي افرادي که صاحب اندک پستي هستند در برابر سبک هاي جديد و علائق جوانان نوجو و نيز جدي نگرفتن کار پژوهش باعث عقب ماندن يزد و يزدي ها از عرصه فرهنگ و هنر ايران امروز شده است . عدم برگزاري حتي يک نشست عادي با حضور شعرا، نويسندگان،پژوهشگران و اهل قلم استان که بي گمان در طول تاريخ يزد هرگز برگزار نشده از موارد تأسف بار ديگري است که بايد به مطالب فوق افزود. مطمئنأ با ايجاد محفلي براي برپايي نشست هاي هفتگي يا حداقل ماهانه اهالي فرهنگ و هنر، انتشار دست کم يک نشريه فرهنگي – ادبي، برگزاري جشنواره اي با موضوع کتاب سال يزد، گذاردن نام برخي مفاخر فرهنگي- هنري يزد بر روي معابر، ميادين و خيابان ها، حمايت دستگاه هاي فرهنگي براي چاپ و انتشار آثار شعرا و نويسندگان جوان، آوردن اساتيد مطرح براي برگزاري کارگاه هاي آموزشي، برپايي جلسات نقد براي کتاب هايي که در حوزه فرهنگ يزد چاپ شده، برپايي جشنواره سراسري شعر و قصه جوان استان، ايجاد خانه طنز و فعاليت هايي از اين دست مي تواند جريان بي رمق فرهنگ و هنر يزد را از اين وضعيت رقت بار نجات داد، حداقل راهي پيش پاي جوانان و دوستداران فرهنگ و هنر بگذارد. در عين نا اميدي همواره خود را مجبور و مجاب کرده ايم به اميدواري، شايد که فرجي شود.

منبع: هفته نامه پرگار
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار