تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، مهدی مرادی ، ماجرای انسداد (فیلتر) شبکههای اجتماعی (خارجی) در کشور به همان میزان سنواتی که رونق گرفته اند، سابقه دارد به این معنی که با گسترش آنها موضوعات امنیتی هم در کنارشان ایجاد شد و نهایتا کار به انسداد کشید.
شکی نیست که چنین ابزارهای قدرتمندی یا از ابتدای تولید و یا پس از شناسایی ظرفیت نفوذ آن در جوامع وسوسه تاثیرگذاری در راستای افزایش و یا اعمال قدرت را همراه خود داشت و از ان جایی که دگرگونیهای اجتماعی بیشتر به سمت نفی سلطه پیش میرود و یا به عبارتی، نقش فرد در جامعه و سیاست گذاریهای حکام پررنگتر از دهههای گذشته شده، ابزارهای جدید برای هدایت افکار عمومی به سمت و سوی دلخواه، بسیار مهم و مورد تاکید قرار گرفته است.
از انجایی که سیاستهای کلی ایران پس از انقلاب سال ۵۷ به سمت تضاد با نظم جهانی متاثر از قراردادهای بین المللی نوشته شده توسط کشورهای پیروز جنگ جهانی دوم بوده، همواره یک تنش بسیار بزرگ بین ایران و این کشورها وجود داشته، اما پس از غلبه نظام تک قطبی به رهبری آمریکا این وضعیت به سمت تنش مستقیم ایران با ایالات متحده رفته و عملا جنگی تمام عیار در همه حوزهها شکل گرفته است.
یکی از ابزارهای نو در تحکم بر دنیا، فضای مجازی است که هر اطلاعاتی چه صحیح و چه غلط را بدون واسطه و با کمترین هزینه به اشتراک فرد قرار میدهد و البته واژه پر معنی گردش آزاد اطلاعات را هم یدک میکشد!
چند سالی است ایران هم همانند دیگر مناطق دنیا شاهد گسترش و همه گیری این فضا است و البته به دلیل برخورد منفعلانه مسئولین کشور، این فضا در کشور کمتر مدیریت و سیاستگذاری شده جلو رفت و برخلاف کشورهای سازنده و پشتیبانی کننده این شبکهها، تقریبا هیچ قانون مدونی برای تعیین حدود انتشار محتوای آن در ایران وجود ندارد!
پس از مسائل امنیتی جاری در کشور و با توجه به استفاده اغتشاشگران از شبکههای اجتماعی خارجی برای ساماندهی و مدیریت اقدامات، دوباره همانند گذشته، تصمیم به انسداد گرفته شد.
انسداد این شبکهها شاید آسانی دسترسی را برای عموم قطع کرد، اما خود یک عارضه بدتر به دنبال داشت و آن هم رواج بیش از پیش وی پی انها (فیلترشکنها) بود. ابزاری که میتواند ابزاری خطرناک برای تاثیر بسیار منفی بر فضای فرهنگی کل کشور خصوصا سنین پایینتر باشد!
بیان این مقدمه برای ورود به یک موضوع استانی در خصوص وضعیت مجازی آن هم در بخش دولتی و اجرایی است! بی شک در چنین شرایطی اعمال فشار و یا اقدام دستوری برای جامعه نتیجه معکوس دارد، اما کار روشنگرانه به همراه استفاده از ظرفیتهای موجود دستگاههای اجرایی، قضایی و حاکمیتی، میتواند کم کم مسیری مطمئنتر را برای استفاده صحیح از فضای مجازی ترسیم کند و یا به عبارت دیگر استفاده از ابزار مطمئن را هوشمندانهتر به جامعه و افکار عمومی تفهیم کرد.
روابط عمومیهایی با بروزترین فیلترشکن!
شبکه اجتماعی واتس آپ همه گیرترین فضایی است که در ایران تقریبا هر دارنده گوشی اندروییدی را عضو خود کرده و حتی دستگاههای اجرایی و مدیران هم اعتماد بیش از اندازهای به امنیت آن دارند! به گونهای که بسیاری از این مدیران تماسهای سری و محرمانه خود را هم بر بستر این فضا که ظاهرا امن تلقی میکنند، قرار داده اند!
در کنار این فضای مجازی خارجی، برخی فضاهای مشابه ایرانی با همان قابلیتهای فنی وجود دارند که البته به اعتقاد برخی از این افراد ابزار جاسوسی حکومتند! و تلاش میکنند به هر نحو ممکن وارد آن نشده و همچنان به هر قیمتی برای دسترسی به همان فضای واتس آپ، حتی نصب فیلترشکن که از لحاظ امنیت بسیار هم خطرناک است، استفاده کنند.
ماجرا وقتی جالب میشود که روابط عمومیهای دستگاههای دولتی حتی اخبار روتین دستگاههای خود را هم در فضاهای مجازی ایرانی منتشر نمیکنند و هر روز بخشی از وقت خود را صرف پیداکردن فیلترشکنهای جدید که مسدود نشده باشد میکنند! وقتی از برخی از این افراد پرسیده میشود که چرا در فضاهای مجازی ایرانی خبرها را منتشر نمیکنید و یا یک گروه مجازی برای ارتباط با مخاطب ایجاد نمیکنید، میگویند امنیت ندارد!
مگر قرار است چه چیزی در این فضاها از سمت دستگاههای دولتی منتشر شود که فضای مجازی ایرانی محرم نیست، اما فضای مجازی خارجی، محرم است؟! مطمئنا قدرت زیرساختی فضای مجازی که همه گیری بین المملی دارد بیشتر از فضاهای ایرانی با زیرساختهای ضعیف است، اما در برخی موارد، استفاده از این شبکههای مجازی ایرانی، خیلی نیازمند قدرت بالای زیرساختی نیست ضمن اینکه چنانچه یک شبکه اجتماعی مورد استفاده عامه قرار گیرد هم سازندگان و هم خدمات دهندگان دولتی در بحث زیرساخت، مجبور به ارتقاء کیفیت هستند بنابراین واکنش منفی بخشهای دولتی و حاکمیتی نسبت به شبکههای مجازی ایرانی اصلا منطقی نیست و بیشتر نشان دهنده غلبه تفکرات شخصی بر سیاستهای حاکمیتی در مواجهه با این فضاها آن هم از بستر دستگاههای اجرایی و حاکمیتی است.
فرهنگیانی که فرصت رقابت هم نمیدهند!
مشاهده میشود که در برخی مدارس و یا برخی معلمین در مدارس حاضر به ایجاد گروههای مجازی ایرانی برای تبادل اطلاعات با دانش آموزان یا اولیاء آنها نمیشوند! مثلا دیده شده که معلم در خصوص تشکیل فضای مجازی ایرانی مقاومت میکند، اما به راحتی فیلتر شکن برای اتصال به فضای مجازی فیلتر شده، به اشتراک میگذارد!
وقتی تاسف بارتر میشود که این تعداد معدود از فرهنگیان، حتی حاضر به تشکیل گروه در هر دو فضای ایرانی و خارجی برای دادن قدرت انتخاب به دانش آموزان یا اولیاء آنها نمیشوند! و تبلیغ سنگینی هم بر علیه این فضاهای مجازی ایرانی میکنند!
اشتراک گذاری مطالب درسی، بخشنامهها، اطلاعیهها و محتواهای مربوط به مدارس، چه نکته مهم امنیتی دارد که یک معلم حاضر نیست در فضای مجازی ایرانی ان را به اشتراک بگذارد، اما حاضر است هم امنیت خود و هم امنیت دانش آموز و اولیاء را با مجبور کردن به استفاده از فیلتر شکن به خطر بیاندازد؟!
اصراری بر فیلتر کردن فضاهای مجازی خارجی نیست، اما از طرف دیگر اتفاق میافتد که بنابر دلایلی چه فرهنگی چه امنیتی و حتی اقتصادی، فضای مجازی خارجی محدود شود آیا در چنین مواقعی نباید حداقل کارگزاران دولت به تصمیمات حاکمیت آن آن هم فقط در بخش دولتی نه حوزههای شخصی، احترام بگذارند؟!
آقایان مدیران ارشد استان در حوزههای اجرایی، قضایی، فرهنگی و امنیتی انتظار میرود حداقل برای بخش اطلاع رسانی دستگاههای خود تا مشخص شدن وضعیت پیام رسانهای خارجی، از فیلتر شکن استفاده نکنید و یا اینکه در هر دو فضا اطلاعات خود را به اشتراک بگذارید تا اطلاع رسانی در حوزه جامع تری صورت گیرد!