اگر امروز درس تغییر ریل قرن ها توسط سیاسیون خودکامه ما مشق شود، اگر پند و عبرتی شود و‌پلک هایشان را بر این واقعیت بگشایند که تا پایان ایستگاه ،با قطار عمر همراهی نمی کنند ،شاید به گونه ای دیگر بیاندیشند و کردارشان را در مسیر به زیستن ملت قرار دهند
کد خبر: ۱۰۳۵۳۲۳
تاریخ انتشار: ۰۲ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۷:۵۶ 22 March 2022

تابناک ایلام علی اصغر اسدی ::بهار فصل رویش است ،فصل تغییر ،فصل آغاز دوباره زیستن ،فصلی که با روز نو شدن ایرانیان و تجلی فرهنگ ،اداب و رسوم دیرینه وکهن ایرانیان گره خورده است.

فصلی برای تغییر و تجدیدنظر نظر ،برای اندیشیدن بر کرده ها و ناکرده های خود در یکسالی که پشت سر گذاشته ایم ،بیاندیشم تا بشناسیم کژی ها و ناراستی هایی که کردار و رفتار ما را از مسیر خوب بودن منحرف کرد

ونوروز آیینی کهن که سرآمد تمامی تغییرات و نو شدن هاست ،فرصتی بدیع برای ایجاد تغییر هرآنچه که امروز بعنوان خوب یا بد در سپهر زندگی انسان ها رخ می نمایاند،

تغییر دهیم برنامه ها را ،تجدیدنظر کنیم در اندیشه و عمل ،شاید از آثار این تغییر بتوانیم برجای بگذاریم راه و رسمی که خوب زیستن دیگران نتیجه آن باشد !

نوروز و آغاز قرن جدید به تمامی ایرانیان و فارسی زبانان سراسر گیتی تبریک و شاد باش عرض می کنیم ،امروز قرنی را آغاز کرده ایم که هیچکدام از ما انسان های دنیای کنونی ،پایان آن را نخواهد دید .
سال ۱۴۰۰با تمام فراز و فرودهایش پایانی بود بر قرنی که در سپهر سیاسی ایران با نخست وزیری محمد علی فروغی آغاز و با ریاست جمهوری ابراهیم رییسی پایان یافت .

نه تنها فصل بهار و عید نوروز خود بزرگترین عبرت برای آموختن هر آنچه که می تواند پلشتی ها و کژی ها را از زندگانی انسان بزداید ،اما گذشت قرن چهاردهم و آغاز قرن جدید خود بزرگ ترین درس برای ما انسان ها و مخصوصا حاکمان طماعی است که با تصمیمات نادرست خود عرصه را بر زندگی شهروندان گ تنگ کرده اند، بزرگ ترین درس این تغییر قرن همین یک نکته را بس است که هیچکدام ما پایان این قرن را نخواهیم دید !

امروزه هر آنچه که باعث شده تا زندگی انسان ها مسیر های پر فراز و فرودی را طی کند ،سیاست و بازی با برگه های آن از سوی حاکمان و سیاست ورزی قدرت طلبان است !

اینکه امروز در شمال کشور ما آداب همسایگی یکجا چال می شود و انسان های بی دفاع آماج تیر و ترکش شده و به خاک و خون کشیده می شوند ،یا در شرق ما عده‌ ای متحجر پاپتی نوروز آداب چند ده هزاره ایران را بایکوت می کند ،یا اینکه در غرب ما آرامش به رویای کودکان این کشور مبدل شده است.

و یا اینکه در کشور ما سالها بخاطر قدرت طلبی یک جریان ،زندگانی و رفاه ایرانیان به گروگان  گرفته می شود ،تا مبادا خوب شدن حال مردم به نام دیگری رقم برخورد ،هر روز یک بامبول راه انداختند تا رقم نخورد خوب شدن حال ایرانیان !

ودهها وبلکه صدها نمونه کوچک وبزرگ آن در سرتا سر این ذره بی ارزش کیهانی به وقوع می پیوندد تا حال ادمها خوبی را به خود نبیند جملگی اینها از چشمه سیاست ورزی های حاکمان طماع و سیاست پیشگانی نشات می گیرد که در مکتب روزگار تلمذ کردند اما هرگز نیاموختند و عمل نکردند!

اگر امروز حاکمان آمریکا ،روس ،افغان ،ایران ،ترکیه و عراق و همه آنانی که از زیستن، صرفا بازی با نرد سیاست را آموخته اند ، از تغییر فصل و‌نوروز فقط  درس مهم تغییر را می آموختند ،امروز در ایران فردی بخاطر خوردن بدون اجازه یک شکلات کشته نمی شد و یا اینکه نوروز در افغانستان به اسارت گرفته نمی شد و ...

آری !امروز پایان قرن چهاردهم و آغاز قرنی است که تصویر  پایانش برای ما مبهم و تار است ،در حالی قطار زندگی زوزه کشان ایستگاه قرن چهارده را ترک کرد که تمامی واگن هایش خالی از انسان های آن قرن بود!

وقتی که ما می دانیم که حرکت این قطار را در ایستگاه پانزدهم نظاره نمی کنیم !پس این همه حرص ،طمع ،بداخلاقی و جر زدن ها برای چیست ؟!پس این خون های به ناحق ریخته محصول کدامین امید است ؟!

چرا ما انسان ها ،حاکمان ما ،سیاست پیشگانی که برای چند صباحی حکمرانی، اخلاق را به گروگان گرفته و زندگانی انسان ها را در مسیر مراد خود منحرف می کنند، به درس بزرگ تغییر قرن نمی اندیشند؟!

چرا می بینیم ودرس نمی گیریم ؟ امروز در ایران قرعه پایان قرن چهارده و آغاز قرن پانزده به حکمرانی بنام ابراهیم رییسی افتاده است ،روزگاری که در آن  ایرانیان صرفا بخاطر پیشه گری با سیاست،  از خوب زیستن فقط شعارش را چشیده اند !

روزگاری که در آن امیدها و آرزوهای یک ملت فرهیخته و‌نجیب برای انسانی زیستن به گروگان سیاسیون در آمده  تا ماحصل آن کوتاه ماندنی دست ملتی از خوان گسترده خدادادی خویش باشد!

اگر امروز درس تغییر ریل قرن ها توسط سیاسیون خودکامه ما مشق شود، اگر پند و عبرتی شود و‌پلک هایشان را بر این واقعیت بگشایند که تا پایان ایستگاه ،با قطار عمر همراهی نمی کنند ،شاید به گونه ای دیگر بیاندیشند و کردارشان را در مسیر به زیستن ملت قرار دهند!

یحتمل پندار و کردار محمدعلی فروغی نشان از درس گرفتن وی از مکتب بزرگ تغییر قرن است .گویا که محمدعلی دانسته است هرگز به پایان ایستگاه چهارده نخواهد رسید و درک کرد آن را که باید درک می کرد و بکاربست آن را که باید بکار می بست!

آری !شاید محمدعلی آن روزی که تقارن حاکمیت خود با آغاز قرن چهارده را دید بخوبی درس گرفت و دریافت که تا پایان ایستگاه چهارده با این قطار نخواهد بود ،انگاه که تمامی ملزومات مدیریت و حکمرانی مطلوب ایرانیان را در بخچه تاریخ پیچید و در گوشه واگن زمان گذاشت تا ما مسافرین ایستگاه پانزده بیاموزیم که از آدمی فقط نامی ماند و کرداری !

اینک که تغییر ریل قرن را به نظاره می نشینیم و دیده و شنیده ایم از هر انچه که تاریخ بر سر رهگذران اورده است ،این تصمیمات متکبرانه و رفتار متفرعنانه برای چیست ؟!

جملگی سیاسیون چپ وراست ،حلقه مدیران کشوری که از شکم مادر مدیر زاده اند،چه آخوند و چه غیر آخوند باید بدانند که پایان این قرن را نخواهند دید ،شمایی که اصول و فروع دین را اساس قانون مدیریت خود قرار داده اید که باید عبرت های تغییر قرن برای شما قابل درک تر باشد ؛
بیایید آغاز قرن جدید را کانون تغییر در سیاست ،تصمیمات ،مواضع و رفتارهای خود قرار دهید تا ملت ما فقط بتوانند از لذات سفره ای که حق آنان است بهره مند شوند!حقشان خوب زیستن است ،همین

یادتان نرود و یادمان نرود که ایستگاه پانزدهم را نمی بینیم !!,بیشتر اندیشه کنید

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار