سربند و لباس رنگارنگ کُردی به تنش خودنمایی می‌کرد، با لبخند گرمی به استقبالمان آمد و خیلی برای نشان دادن کارهایی که کرده هیجان داشت.
کد خبر: ۸۰۸۸۹۸
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۰ 26 December 2019

به گزارش خبرگزاری تابناک کرمانشاه به نقل از ایسنا،هرچه نگاهش می‌کردم کمتر به زنی می مانست که مددجوی کمیته امداد است. در کنار پرستاری از شوهر بیمارش و نگهداری از فرزند خردسالش، بار یک زندگی را مردانه به دوش می‌کشید.

به گزارش ایسنا، در خانه‌اش کلی میهمان داشت، زن های روستا همه در خانه اش جمع شده و دور هم "توپ" درست می‌کردند. با شوق و ذوق می گفت این تنها یک بخش کوچک از کارهایش است و از همین یک بخش کوچک کلی درآمد عاید خودش و 30 نفر از زنان روستا می‌شود.

در حالی که با دست به سمت حیاط هدایتمان می کرد می‌گفت پرورش مرغ تخم‌گذار هم دارد و 300 مرغ تخم گذار را در حیاط خانه‌اش پرورش می‌دهد که روزی حداقل 280 تخم برایش می‌گذارند.

می‌گفت پرورش مرغ کار ساده ای است و برای همین کار کارگاه منجق دوزی را هم راه انداخته و پرورش بوقلمون را هم انجام می‌دهد و بعد هم با کلی ذوق ادامه داد اگر وام بدهند کارهای بیشتری در ذهن دارم و می‌توانم افراد بیشتری را مشغول به کار کنم.

صحبت ها و خلاقیت‌هایش به یک زن ساده روستایی که فقط تا کلاس پنجم درس خوانده نمی مانست و برای همین از اینکه این ایده ها از کجا به ذهنش رسیده پرسیدیم که جواب جالبش همه مان را حیرت زده کرد. خیلی ساده گفت: "از اینترنت!"

می گفت: در این اینترنت که میگردم کلی سوژه و ایده به ذهنم می رسد و می گویم چرا من این کار را نکنم. همین درست کردن توپ فوتبال و هندبال را برای اولین بار در اینترنت دیدم و بلافاصله پی اش را گرفتم و با گذراندن دوره های آموزشی، این حرفه را به زنان روستا هم یاد دادم و حالا دور هم 30 نفری توپ درست می‌کنیم و خداروشکر درآمد خوبی هم دارد.

با شنیدن صحبت هایش مدام به این فکر میکردم که اگر یک زن روستایی می‌تواند با سرمایه اندک این میزان اشتغالزایی داشته باشد، چرا پول و سرمایه را دست او و امثال او ندهیم که استان و کشورمان را از این غول بیکاری نجات دهند و بدون اینکه پاسخی برای چرایی این موضوع داشته باشم از او خداحافظی می کنیم تا سراغ کارآفرین دیگر امدادی برویم.

کارآفرینی که حالا با تسهیلات کمیته امداد توانسته اختراعش را به تولید نیمه صنعتی برساند. پس رجوانی که تا دیروز همراه خانواده مددجوی امداد بودند و حالا با کمک کمیته امداد به کارآفرینی تبدیل شده که امدادگر بقیه است و در کارگاهش هشت خانواده را نان می‌دهد.

شرکتش عنوان دانش بنیان کسب کرده بود و خیلی نگران کپی برداری از اختراعتش بود. می گفت ماشین آلات مکانیزه کاشت، داشت و برداشت نخود اختراع کرده که متاسفانه پنج شرکت در ایران از روی کارهایش طی این سالها کپی برداری کرده اند و برای همین روی آخرین ماشینی که اختراع کرده بود را حسابی با پارچه‌های کلفت پوشانده بود.

می گفت با فوت پدر، او و خانواده اش تحت حمایت های کمیته امداد قرار گرفتند و با پایان تحصیلاتش در دانشگاه، از کمیته امداد وام اشتغال گرفته و این کارگاه نیمه صنعتی را راه اندازی کرده.

مثل خیلی از جوان های دیگر فکر توسعه کار و کاسبی بود و می گفت اگر حمایت ها ادامه داشته باشد و تسهیلات بدهند نیروهای فعال کارگاه را افزایش می‌دهم و خیلی های دیگر در این کارگاه مشغول کار می شوند.

او را با کارگاه پررونقش تنها گذاشتیم و راهی گلخانه شدیم...

بوی خیار تمام فضا را پُر کرده، لابلای تمام برگ‌ها خیارهای قلمی و تازه خودنمایی می‌کند و بدجور آدم را برای چیدنشان وسوسه می‌کند.

پیرمرد از لابلای ردیف بوته های خیار به استقبالمان می آید. پیرمردی که مددجوی کمیته امداد است، اما حالا با کمک های امداد در گلخانه دو هکتاری اش 10 نفر را مشغول به کار کرده.

پیرمرد می گفت، کاسب ورشکسته بوده و با حمایت های کمیته امداد توانسته دوباره زندگی خودش و خیلی های دیگر را از نو بسازد.

می گفت 50 میلیون تومان وام از کمیته امداد گرفته و 40 میلیون تومان هم از بنیاد برکت و با این سرمایه گلخانه را راه اندازی کرده، گلخانه ای که حالا هر سه روز یکبار 300 کیلو خیار از آن برداشت می کنند.

پیرمرد هم مث خیلی های دیگر از برنامه ریزی برای توسعه کارش می گفت و اینکه اگر وام بدهند و حمایت ها ادامه داشته باشد سطح زیر کشت گلخانه را دو تا سه برابر می کند که در آنصورت آدم های بیشتری می توانند در گلخانه مشغول به کار شوند

از بانک ها گلایه می کرد که خیلی سنگ جلوی پایش می اندازند و ضمانت های سنگین می خواهند و می گفت با این شرایط نمی تواند وام بگیرد.

از پیرمرد و گلخانه خیارش خداحافظی کردیم و سراغ جوان دهه شصتی رفتیم که با تسهیلات کمیته امداد کارگاه ساخت موتور جوش راه انداخته، موتور جوش هایی که همه را خودش می سازد.

مرتضی جوان آرامی بود که حالا گوشه یک کارگاه دنیایش را می ساخت، می گفت همراه مادر و دو خواهرش تحت پوشش امداد درآمده و با گرفتن تسهیلات از کمیته امداد و کمک های بلاعوضی که از آنها گرفته این کارگاه را راه اندازی کرده.

ساخت موتورجوش دریک کارگاه کوچک قابل تحسین بود و مرتضی هم مث خیلی از مددجوهای کارآفرین از این می گفت که اگر پول و تسهیلات بدهند او هم کارگاه را توسعه می دهد و تعداد نیروهایش که حالا 12 نفر هستند را افزایش می دهد.

...دیدن همه این مددجوها که حالا برای خودشان امدادگری شده بودند و از دیگران دستگیری می‌کردند حالمان را خیلی خوب کرد و خیلی به آینده امیدوارمان کرد، اما لابلای حرف همه شان یک خواسته بود، اینکه اگر وام بدهند کار و کاسبی را توسعه می دهند و آدم های بیشتری را مشغول به کار می کنند و من باز همان سوال بی جواب در ذهنم تکرار می‌شود که اگر این چند نفر با این سرمایه های اندک توانسته‌اند کلی اشتغالزایی داشته باشد، چرا پول و سرمایه مملکت را دست اینها ندهیم که استان و کشورمان را از این غول بیکاری نجات دهند.

منبع: ایسنا
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار