کاربران در فضای مجازی شگفتانه وزیر جوان ارتباطات را دست گرفته اند و نوشته اند دیگر لازم نیست تو صف بربری بایستیم !

 ظریف و خنده دار است اما این بار خنده‌ به این لطیفه‌ها درباره مردان سیاست، مثل گذشته نیست و خیلی زود روی لب ها می ماسد و خشک می شود. شاید چون ساختن و پرداختن چنین «سورپرایز»هایی در چنین موقعیتی ناخواسته گویای دغدغه ذهنی برخی سیاست مداران ماست: تفنن و تفریح با سیاست! سیاستی که ظاهرا  جدا از مشکلات و دغدغه های مردم راه خود را می رود!

 این تصویر اما معانی ضمنی دیگری هم در خود نهفته دارد: 

نان را خداوند از آسمان بی زحمت نمی فرستد! باید بذر گندم را در زمین پاشید و آبیاری کرد و فصل درو خوشه‌های آن را برداشت و خرمن را به باد داد و دانه های غربال شده گندم را آسیاب کرد و آن را خمیر کرد و در تنور گذاشت تا نان گرم آماده شود. کار «سیاست» در وهله اول محافظت از این مسیر پر پیچ و خم و پر از «منازعه» است: کشاورز باید بذری برای پاشیدن داشته باشد و سهمش را از زحمتش بگیرد و آسیابان نای آرد کردن داشته باشد و نانوا از صبح سحر آن آرد را خمیر کند و مشتری پولی در جیب داشته باشد تا «‌نان» گرم از تنور دربیاد و گرنه به قول علی حاتمی «... آب و آرد که باشد نان، کلک است!».