کد خبر: ۵۷۰۵۱۳
تاریخ انتشار: ۰۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۵ 25 February 2018

خبرگزاری تابناک:دراین مقاله که از نظرات زبانشناسان و روانشناسان بهره گرفته شده سعی شده که اهمیت موضوع دوزبانگی و تاثیر آن بر رشد شناختی و یادگیری کودکان بخصوص در پایه های اول و دوم ابتدایی به وضوح بیان شود دوزبانگی مادر پیشرفت کودک در سطح هوش و به قول پیاژه رشد شناختی است.در حقیقت نماد تفکر کلام یا همان زبان است زبان قسمت اعظم هویت یک فرد است از طریق انتخاب زبان مرزهای نژادی و روابط شخصی راتغییر می دهیم و یا حفظ می کنیم و خود ودیگری را در یک بافت تاریخی اقتصادی و سیاسی می سازیم وتعریف می کنیم.کار پردازش زبانی بیشتر مربوط به نیمکره راست مغز است وزبان دوم هم در نیمکره چپ پردازش می شود که این موضوع اهمیت زبان اول را نشان می دهد.

مقدمه

بزرگی در این رابطه می گوید:« یکی از عظیم ترین و حساس ترین حقوق کودکان،حق زبانی و دقیق تر بگوییم زبان آنهاست.وسیله ای که جهان درون و بیرون کودک با آن تبیین می شود،با آن لمس می گردد و همراه با آن رشد می کند»(ص۹)زبان فقط قواعد گرامری و اصوات گفتاری نیست، زبان یک وسیلۀ ارتباطی است . زبان اساس و بنیاد همه فعالیت های ذهن انسان را تدارک می بیند.(عارفی،۱۳۸۲)

دانش آموزان دو زبانه بیشتر موقعی به دوزبانگی خود پی می برند که وارد نظام آموزشی مدرسه می شوند و زبان رسمی رااز طریق نظام آموزشی شروع به یاد گرفتن می کنند . با توجه به پیامدها و اثرات منفی این نوع از دوزبانگی باید در امر آموزش و پرورش کودکان این مناطق به تفاوتهای زبانی و فرهنگی توجه شود.زبان مادری اولین زبان آموخته شده توسط فرد است،زبانی که فرد بدان تکلم می کند.با آن رشد می یابد و عناصر فرهنگی و اجتماعی محیط خود را توسط آن دریافته ، لمس کرده و با آن هویت می یابد.

بنابراین در مورد اهمیت یادگیری زبان اول و دوم و چگونگی آموزش زبان رسمی کشور و نقشی که زبان در آموزش ایفا می کند برنامه ریزی های دقیق و علمی در مورد روشهای تدریس و کتابهای درسی مناسب صورت گیرد تا شاهد اثرات زیانبار ترک تحصیلی کودکان نباشیم و آنها را از حق آموزش که حق هرکودکی است برخوردار کنیم و چون رشد شخصیت و رشد ذهنی کودک در استفاده از زبان او می باشد پس باید با در نظر گرفتن تمام جنبه های اجتماعی ، آموزشی و عاطفی در شخصیت کودک به رشد زبان او بیشتر رسیدگی شود.

فنایی(۱۳۸۴)تعریف و انواع دوزبانگی را اینگونه بیان می کند:دوزبانگی پدیده ای است جهانی که در اکثر کشورهای جهان وجود دارد و عبارت از حالتی است که فرد به زبان دیگری غیر از زبان مادری خود آموزش می بیند.زبان مادری اولین زبان آموخته شده توسط فرد است ، زبانی که فرد بدان تکلم می کند،با آن رشد می یابد و عناصر فرهنگی و اجتماعی محیط خود را توسط آن دریافته ویا لمس کرده و با آن هویت می یابد.امّا در بسیاری از کشورها و از جمله کشور ما زمانی که کودک به سنی می رسد که باید تحت آموزش رسمی قرار گیرد،با زبانی غیر از زبان مادری خود ویثا زبانی که در سراسر کشور به عنوان رسمی شناخته شده و از لحاظ نظام آوایی ـ واژگانی و دستوری متفاوت از زبان مادری اوست ـ آموزش می بیند و از این مرحله است که پدیدۀ دوزبانگی مطرح می شود.

بنابراین فرد دو زبانه به فردی اطلاق می شود که از زمان آغاز آموزش رسمی،با زبان دیگری که در کشور عمومیت یافته و در حکم زبان دوم می باشد، آشنا شده و آموزش می بیند.(ص۲۰)زبان فقط قواعد گرامری و اصوات گفتاری نیست ، زبان یک وسیلۀ ارتباطی می باشد که اساس و بنیاد همۀ فعالیتهای ذهن انسان را تدارک می بیند.(عارفی ،۱۳۸۲)دو زبانگی انواع و ابعاد گوناگونی دارد و هر بعد آن نتایج و اثرات متفاوتی دارد و نظام های آموزشی خاص خود را می طلبد ولی در اینجا منظور ما از دوزبانگی زبان مادری کودک و زبان رسمی کشور می باشد که در حین تحصیل آنرا آموزش می بیند.برای تشخیص تفاوت زبان مادری با زبان دوم گفتنی است که زبان مادری یا اولیه زبانی است که فرد با آن هویت می یابد و آن را متعلق به خود می داند.

زبانی که مهمترین نقش را در روابط شخصی او ایفا می کند و فرد برای تفکر و تخیلات خویش از آن استفاده می کند بدین لحاظ که اولین مفاهیم با این زبان در ذهن او شکل می گیرد.باطنی در (۱۳۶۹)مورد خزانه لغات و زبان آموزی کودکان چنین می گوید که یک کودک طبیعی در سن بین چهار و شش سالگی به زبان مادری خود تقریباً مجهز شده است در این سن کودک به دستگاه صوتی زبان خود و به عبارت دیگر به هستۀ مرکزی زبان خود مسلط می شود و الگوهای دستوری آنرا به راحتی بکار می برد. البته هیچ وقت نمی توان گفت که یادگیری زبان متوقف می گردد ولی آنچه مسلم است هرچه سن کودک بالاتر رود،

میزان زبان آموزی در او کاهش می یابد.از آنجائیکه ما دستگاه دستوری و صوتی زبان خود را در خردسالی یاد می گیریم،تغییرات یادگیری در این دو جنبۀ زبان در بزرگسالی بسیار کندتر است ولی آن جنبه از زبان که یادگیری آن شاید هرگز متوقف نشود و تا روز مرگ ادامه یابد یادگیری واژگان زبان است،زیرا ما هر روز با چیزهای تازه آشنا می شویم و ناچاریم برای آنها واژه های تازه یاد بگیریم.

باطنی همچنین می گوید:«هرچه تسلط به زبان مادری بیشتر باشد موفقیت فرد در زندگی اجتماعی بیشتر و در مجموع کارائی وتحرک جامعه بیشتر می گردد بدیهی است مستقیم ترین و مؤثرترین راهی که برای افزایش تسلط به زبان مادری وجود دارد ، بهبود آموزش آن در مؤسسات آموزشی در سطوح مختلف است.»رشد شخصیت و رشد فرهنگی و اجتماعی دانش آموزان با رشد همه جانبه توانایی های زبانی آنان رابطه نزدیکی داردو چون رشد فعالیتهای عالی ذهن ، زبان هم یکی از آنهاست از جمله هدفهای عمده تعلیم و تربیت می باشد . سپس باید در زمینۀ شکل گیری و رشد توانایی های زبانی آنان نهایت سعی را کرد.

اگر بخواهیم کودکان شخصیت متکی به خود و رشد شناختی و زبانی پیدا کنند باید از همان خردسالی،یک برنامۀ دقیق و علمی تعلیم و تربیتی برای آنان برنامه ریزی کنیم این برنامه ریزی باید با موازین بینش،فرهنگی و علمی روان شناسی رشد زبان هماهنگی داشته باشد(لطف آبادی،۱۳۶۵). تا بتواند دوگانگی زبان خانه و زبان رسمی جامعه را از بین ببرد و با استفاده از زبان محاوره ای و خانه که کودک با آن سالها رشد یافته ، موجبات بهبود زبان رسمی جامعه را پی ریزی کند و از پس روی زبان مادری دانش آموزان جلوگیری کند و از تداخل آنها با زبان فارسی و مشکلات ناشی از آن از جمله افت تحصیلی کودکان دو زبانه پیشگیری گردد.

طبق نظر سیگوان و مک کی در مورد تأثیر زبان مادری در آموزش(به نقل از مدرس،۱۳۸۳،ص۴۰) به قرار زیر است:« وقتی که آموزش زبان دوم مبتنی بر یادگیری زبان مادری باشد ، نتیجه بهتری خواهد داد و یادگیری زبان دوم برای کودک آسانتر خواهد بود.از همین روست که در به کار بردن زبان مادری کودک لااقل در آغاز تعلیم،تأکید شده است ».

در واقع کنار گذاشتن زبان دانش آموز در سالهای اولیه آموزش برخلاف اصول علمی تعلیم و تربیت شمرده می شود .در پژوهش انجام گرفته در مورد ضرورت بازنگری در سیستم آموزش زبان فارسی(مدرس ، ۱۳۸۳) چنین بیان می کند که:از بین دروس دورۀ ابتدایی دو درس املاء و خواندن زبان فارسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است چرا که خواندن، نوشتن و حساب کردن در مقاطع دبستان یکی از اصول سواد آموزی کودکان به حساب می آید. دانش آموزان مناطق دو زبانه بخصوص در دو پایه اول و دوم ابتدایی در فراگیری زبان فارسی چه از نظر گفتاری و شنیداری و به تبع آن در یادگیری سایر دروس با مشکلاتی مواجهند که شامل حال دانش آموزان فارسی زبان نمی شود.

این وضعیت ناشی از به کار بردن کتب و روشهای آموزشی یکسان در سراسر کشور بدون توجه به اختلافات زبانی و تفاوتهای فرهنگی دانش آموزان است. چه بسیارند دانش آموزان با استعدادی که حتّی در همان دورۀ ابتدایی در اثر روشهای نامناسب و غلط آموزش و عدم تجربه کافی بر تدریس اینگونه دانش آموزان،با شکستها و حتی مردودیهای پی در پی مواجه می شوند و از تحصیل که حق هر کودکی است باز می مانند. طبق گزارش استان آذربایجانشرقی (به نقل از مدرس ، ۱۳۸۳ـ ص۳۲)«بیش از ۵۰% مردودین دورۀ ابتدایی،به کلاسهای اول و دوم اختصاص دارند.»

مدرس همچنین می گوید که کودکان تک زبانه و فارسی زبان با تسلط کافی بر زبان فارسی ، قبل از ورود به مدرسه با مهارتهای شنیداری و گفتاری زبان خود آشنا می شوند و از بدو تولد آن را کسب می کنند و برای آنان منظور از رفتن به مدرسه صرفاً سواد آموزی ( کسب مهارتهای خواندن و نوشتن ) زبان فارسی است .در حالیکه برای دانش آموزان دو زبانه مسئله کاملاً فرق می کند، در مورد دو زبانه ها ، رفتن به مدرسه در وهلۀ اول یلادگیری یک زبان جدید است لذا عنوان سوادآموز در مورد این گونه دانش آموزان احتمالاً صحیح و علمی نخواهد بود اینان در واقع نوآموزانی هستند که باید علاوه بر کسب مهارتهای خواندن و نوشتن (سواد آموزی) و حتی قبل از آن ضرورت کسب مهارتهای شنیداری و گفتاری زبان فارسی نیز مطرح است ، تأثیرات ناشی از افت تحصیلی را تا حدودی کم کنید.

البته در مورد دو زبانه های طبیعی که فرد از آغاز تولد یا در طول رشد خود در یک خانواده یا جامعه دو زبانه زندگی می کند هر دو زبان برای فرد در خکم زبان مادری به حساب می آید مانند زبان سمنانی و زبان فارسی،به خاطر شباهت زبان مادری با زبان رسمی آموزش،پیامدهای مثبتی نیز به بار خواهد آورد و در نتیجه در هر دو زبان به توانایی درک و کارکرد ارتباطی بدست خواهد آورد.( افتخاری ، سعداللهی ، کسبی ـ ۱۳۸۴)

بنابراین هرچه شباهت دو زبانی که کودک در معرض آن قرار می گیرد بیش تر باشد میزان تأثیرات منفی در معرض دو زبان قرار داشتن بر هر یک از دوزبان کمتر می گردد . افتخاری و همکاران ( ۱۳۸۴) در تحقیقات انجام داده شده نشان می دهند که کودکان دو زبانه توانائیهای زبانی ضعیف ترینسبت به کودکان تک زبانه دارند از سوی دیگر زبان ها به گونه متفاوتی
بررشد زبان مادری و زبان دوم اثر می گذارند. البته اثرات منفی آموزش بر افراد دو زبانه به خاطر آموزش یکسان وکتابهای درس است که این کودکان در مدرسه کسب می نمایند.

چنانچه بنابه گفتۀ باطنی(به نقل از مدرس،۱۳۸۳)«کتابهای درسی دبستان همه برای فارسی زبانان نوشته می شود و فرض بر این است که همه دانش آموزانی که این کتابها را به دست می گیرند.زبان فارسی گفتاری را می دانند در حالیکه این فرض درست نیست».امیر قاسمی (۱۳۸۴) در این مورد می گوید« اساسی ترین اشکالات کتابهای فارسی که اشکالات کتابهای فارسی که اشکالات دیگر نیز در بطن آن شکل می گیرند به ویژه در دوره دبستان ، نقص واژگان آنهاست برای کودکان غیر فارسی زبان .نقص دیگر عدم پیش بینی آموزشی فنوتیک زبان فارسی است که چنین امری همیشه برای کودک و معلم او مشکل ساز است و اشکالات جدی در نوشتن (املاء) بخصوص در سالهای اول دبستان ایجاد می کند ». (ص۱۰ ، ۱۱)

فنایی (۱۳۸۴) در پژوهش خود چنین اظهار نظر می نمود که اثرات منفی دوزبانگی نه تنها بر پیشرفت تحصیلی محرز بوده ، بلکه برهوش ، وضع عاطفی ، اجتماعی و اخلاقی و بر کل شخصیت فرد تأثیر می گذارد و در صورتیکه دانش آموز در دورۀ ابتدایی نتواند با زبان رسمی آموزش انس بگیرد . با محیط آموزش و در نهایت با جامعه بیگانه خواهد شد و بین زبان مدرسه و زبان دانش آموز شکاف پدید آید.

به خاطر اهمیت آموزش ابتدایی کودکان به زبان مادری آنان ، دانشمندانی چون پیاژه ، گلاپارد ، الون و ویگوتسکی همچنین اکثر دانشمندان علوم تربیتی مسئلۀ تدریس به زبان مادری را برای کودکان به مثابۀ یک اصل مهم و پایه ای تلقی می کنند و عدول از آن راجایز نمی شمارند.به همین خاطر اولین کنفرانس مربوط به اهمیت تدریس زبان مادری در سال ۱۹۲۹ در لوگزانبورگ تشکیل شد و نتایج آن بیانگر این امر بود که آموزش به زبانی غیر از زبان مادری ـ خانوادگی به رشد ذهنی و حتی رشد شخصیت کودک آسیب می رساند.

سیگوان و مک کی(به نقل از مدرس ،۱۳۸۳ـ ص۴۰)بر تأکید یونسکو در آموزش مدرسه ای کودکان در مراحل ابتدایی و یا در تمام مراحل به زبان مادری را مهم تلقی می کند.به همین خاطر مدرس برای رفع مشکلاتی که در آموزش زبان فارسی برای غیر اهل زبان موجود است دو راه حل اساسی زیر را ارائه می کند «۱ـ مبتنی بودن آموزش مدرسه ای کودکان،لااقل در مراحل ابتدایی آن در زبان مادری۲ـ طراحی سیستم های آموزش«زبان فارسی به عنوان زبان دوم»با استفاده از دستاوردهای علمی و تجربی آموزش زبان های بین المللی همچون انگلیسی و فرانسه ».(ص۴۰)با اینکه آموزش به زبانی غیر از زبان مادری به رشد ذهنی و حتی رشد شخصیت کودک آسیب می رساند .

تحقیقات انجام شده نیز مؤید همین مسئله می باشد پژوهش های انجام یافته توسط فنایی در سال ۱۳۸۴ نیز بیانگر همین مسئله است که آموزش به زبان مادری از نظر روانشناسی سبب درک بهتر مطلب می گردد و از نظر اجتماعی سبب جذب راحت تر کودک در محیط اجتماعی خود می شود و از نظر عاطفی ، کودک را از گسستگی عاطفی نسبت به محیط درس دور می کند و از نظر آموزشی سبب بالا رفتن کمیت و کیفیت ارتباط در داخل مدرسه و کلاس می شود و دانش آموز را از ابزار اصلی تفکر یعنی ارتباط،برخوردار می کند چنانچه در محیط متعارض درسی که تدریس به زبان غیر مادری صورت گیرد،کودک در تنظیم و بیان تفکرات خود به زبان غیر مادری دچار مشکل می شود ، عدم توانایی در بیان مسائل سبب کم حرفی و خود سانسوری ، سرخوردگی عاطفی و احساس خجالت در او خواهد شد.

یافته های عارفی (۱۳۸۲) براین نکته تأکید دارد که منابع آموزشی در دسترس، تا چه اندازه ممکن است پیشرفت آموزشی در زمینۀ زبان دوم کودکان دوزبانه تحت تأثیر قرار دهد.کودکانی که فرصت گذراندن آموزشهای قبل از دبستان حتی به مدت یک ماه را داشته اند تأثیر مثبتی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول مناطق دو زبانه دارد و توانایی یادگیری زبان فارسی آنان به مراتب بیشتر از کودکانی است که این فرصت را در اختیار نداشته اند. همچنین سطح آموزش محیط خانواده و تجارب اولیه کودک در شبکه خانواده و گروه اجتماعی می تواند در ساختار رشد شناختی و زبانی تأثیر گذار باشد.

به نظر ویگوتسگی(به نقل از لطف آبادی،۱۳۶۵) مرحلۀ سنی پیش دبستانی راباید مرحلۀ رشد زبان کودک نامید . کودک پیش دبستانی هنوز در مرحلۀ صورت زبان است اما کودک دبستانی از کارکرد زبان آگاه می شود. برای رسیدن به این مرحله،تواناییهای زبانی قبلی کودک باید به حد معینی رسیده باشد البته تحول زبان کودک در یالهای بعدی کند می شود. در صورتیکه تدریس به زبان مادری در مدرسه به خوبی انجام گیرد،تشخیص معانی و انتقال از صورت به معنا با موفقیت همراه خواهد بود.

با توجه به اهمیت مشکلات یادگیری آن دسته از دانش آموزان ایرانی که زبان مادری آنان متفاوت از زبان فارسی است و با توجه به تأثیرات معنی دار سبک های یادگیری بر پیشرفت تحصیلی پژوهش انجام گرفته توسط شمس اسفند آباد و امامی پور( ۱۳۸۲ )به نتیجه رسیده اند که دانش آموزان یک زبانه،در مقایسه با دانش آموزان دو زبانه از سبک یادگیری شهودی یا دیداری برخوردارند،در حالیکه دانش آموزان دو زبانه،در مقایسه با دانش آموزان یک زبانه سبک یادگیری حس و کلامی دارند.

در توجیه توانایی کلامی بهتر دانش آموزان دو زبانه،سیگوان و مک کی،ترجمه واقدی و همکاران (۱۳۶۹)(به نقل از شمس اسفند آباد و امامی پور ـ۱۳۸۲) دو زبانه بودن را منبع بزرگی برای کودک محصوب می دارند و معتقدند که:« کودک دو زبانه آگاهی بهتری از زبانهای متفاوت دارد ودر یاد گیری زبانهای جدید در موقعیت بهتری قرار دارد.از نظر آن ها زبان هم یک وسیلۀ ارتباطی با دیگران و هم ابزاری برای فعالیت ذهنی است ؛ زیرا تفکر تا حد زیادی کلامی است. به این ترتیب آنها براین اورندکه چون فرد دو زبانه از دو زبان سود می جوید و در نتیجه دو ابزار ذهنی در اختیار دارد. دو زبانه بودن موجب افزایش توانایی ـ های بالقوه او می شود»(ص۲۳)

نتیجه گیری:
یکی از عظیم ترین و حساس ترین حقوق کودکان ، حق زبانی و دقیق تر بگوییم زبان آنهاست وسیله ای که جهان درون و بیرون کودک با آن تبیین می شود، با آن لمس می گردد و همراه باآن رشد می کند.، پژوهشهای انجام گرفته نیز همین مسئله را آشکار می سازد که آموزش به زبان مادری از نظر روان شناختی ، اجتماعی ،عاطفی و از نظر آموزشی کودک را تحت تأثیر قرار می دهد و موجب ارتقاء او از نظر تفکر و رشد زبانی و ذهنی او می شود و از نارسائیهای موجود که تحت تأثیر این عوامل بوجود می آید می کاهد.

یکی از عوامل مأثر در میزان موفقیت کودکان در یادگیری زبان دوم، یادگیری زبان مادری می باشد و اساسی ترین راه ممکن تدوین کتابها و روشهای تدریس مناسب با موقعیتهای متفاوت و آموزش صحیح و اصولی زبان فارسی به کودکان غیر فارسی زبان می باشد و همچنین پیشنهاد تدوین کتابهایی در کنار کتابهای درسی موجود می باشد که زبان مادری آنها را نیز تقویت و گسترش دهند.پس اگر کودک دو زبان را با هم و به موازات هم یاد گیرد و متناسب با توانایی های ذهنی و آموزشی داده شده باشد به تسلط و تبحر کافی در هر دو زبان دست می یابد.در این صورت هر یک از زبانها موجبات غنی سازی و گسترش زبان دیگر را فراهم می سازد و رشد ذهنی و خزانه لغات و واژگانی او گسترده تر و پیچیده تر خواهد شد و رشد زبانی که اساس و بنیاد همۀ فعالیت های ذهن انسان راتدارک می بیند گسترش می یابد.

راهکارهاوتوصیه ها:

یکی از ویژگیهای مهم زبان که ویگوتسکی به ان اشاره کرده است آن است که زبان نه فقط واسط ارتباط بیرونی بین مردم است بلکه واسطه ی درونی نیز می باشد که برای اندیشیدن باز نمایی و نظم دهی و سازماندهی دنیای بیرونی خود از ان استفاده می کنیم.نقش زبان به عنوان رابط دنیای خارجی و داخلی برای تکامل فرهنگی و فردی هر دو بسیار حایز اهمیت است.

با این اوصاف وبا توجه به نظرات اقای قاسمی بایستی مشکل کتابهای درسی را که بیشترین تاثیر رابر دو زبانه ها ان هم در پایه های اول و دوم ابتدایی می گذارد را چاره اندیشی کردو محتوای انها را بومی سازی کرد و نظام برنامه ریزی را از حالت متمرکز به غیر متمرکز تغییر داد.هترینگتون می گوید:که کودکان زبان دوم رادیرتر و یا به سختی یاد می گیرندو بزرگسالان بر عکس کودکان زودتر یاد می گیرند.در چند سال اخیرتلاشهایی در زمینه کتابهای درسی در ابتدایی صورت گرفته ولی خیلی ناچیز و بی هدف است.میاکلمرپرینگل می گوید:کودکی که می پرسد چطور قبل از انکه انچه را میگویم بشنوم می دانم چه فکری می کنم نقش زبان را در فعالیت خویش به زیبایی نشان می دهد.

برگرفته از:محمد رضا باطنی امیر قاسمی،سولماز مدرس و معصومه فنایی

گرد آورنده:کمال محمودی از استان کرمانشاه

 

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار