این کتاب به قلم محمد خسروی راد و از سوی انتشارات عیدگاه منتشر شده است.
خسروی راد در مقدمه این کتاب می نویسد:
زمانی که باید مقدمه ای برای این کتاب می نوشتم، بی اختیار یاد این جملات افتادم: (من پنجاه سال است که دارم اسلام می خوانم. بگذار خلاصه اش را برایت بگویم، واجبات را انجام بده، به جای مستحبات تا می توانی به کار مردم برس، کار مردم راه راه بینداز. اگر قیامت کسی از تو سال کرد بگو که: فاضل گفته بود. ٖ«از وصایای مرحوم آیت اله العظمی فاضل لنکرانی»)
حس کردم خلاصه و چکیده وجود و عملکرد و منش مرحوم دکتر مرتضی شیخ، ٖ«کار مردم را راه انداختن» و «خدمت به خلق خداست».
نمی دانم دکتر شیخ در زمان حیات، شخصاً به چنین درک و دریافتی رسیده بود یا از سوی عالِم و حکیمی چنین توصیه ای شنیده بود یا از راه مطالعاتی که داشت به چنین باوری دست یافته بود. چندان هم مهم نیست.
دکتر از هر طریقی به این درک و شهود رسیده، رسیده باشد؛ مهم آن است که در تمام عمر و همه آنات زندگی اش به این فهم و دانسته عمل کرده. سرتاسر این کتاب نشانه های عملی و مصداقهای عینی «کار مردم را راه انداختن» و «خدمت به خلق خداست»...
لازم به یادآوری است کتابهای شرح آسمان، بی قرار، حکایت سالهای بارانی و ... از دیگر آُثار منتشر شده توسط این نویسنده می باشد.
«فریاد در تاکستان» به قلم «محمد خسروی راد»، در 144 صفحه و 3000 نسخه در سال ۹۵ باقیمت 8000 تومان، از سوی نشر عیدگاه، روانه بازار کتاب شده است.
دكتر مرتضی شیخ در سال 1286 ه.ش در تهران به دنیا آمد. دوران كودكی و همچنین تحصیلات خود را تا سطح مدرسه عالی طب در همان شهر ادامه داد و با درجه دكترای طب فارغ التحصیل شد.
پدر ایشان به شغل زرگری مشغول بود و پس از آنكه به دلایلی دچار مشكل مالی گشت، دكتر شیخ - یاور و پشتیبان پدر - ضمن تحصیل به ایشان هم یاری می رساند.از همین زمان بود كه با مشكلات طبقه محروم آشنا شد و گویی با خود عهد بست تا تمامی توان خود را صرف این قشر نماید. دكتر پس از ازدواج از طريق بهداری به مشهد منتقل شد.
دکتر شیخ در پاسخ اين سئوال دكتر حسين خديوجم كه از وی پرسید: چرا فقط در نقاط محروم مطب زده ايد؟ گفت: چون مردم امكان آمدن به مطب مرا ندارند و اياب و ذهاب ايجاد هزينه مي كند لذا من به ميان آنها رفته ام.
دكتر مرتضي شيخ 69 سال با سربلندی و عزت در میان مردم زندگی کرد و در این سال‌ها طوری زیست که نامی جز نیکی و مهربانی و دستگیری از او به جا نماند.
