چرا مدیران خاطی و معزول بازخواست نمی شوند؟ ((بخش دوم))
استخدام یک خدمتکار، مدیر یک قهوه‌خانه، گماردن یک سرایدار، واگذاری نظافت یک واحد مسکونی، متصدی تأسیسات و... آزمون تخصصی_حرفه‌ای، سابقه اجرایی مرتبط، حسن شهرت، گزینش در فضای رقابتی، تضمین کافی و... می‌خواهد اما؟؟؟
کد خبر: ۱۷۹۶۴۴
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۲:۰۰ 12 February 2016
گزینش مدیر منهای آزمون و حساب‌کشی، یعنی همان سنگ مفت گنجشک مفت معروف

استخدام یک خدمتکار، مدیر یک قهوه‌خانه، گماردن یک سرایدار، واگذاری نظافت یک واحد مسکونی، متصدی تأسیسات و... آزمون تخصصی_حرفه‌ای، سابقه اجرایی مرتبط، حسن شهرت، گزینش در فضای رقابتی، تضمین کافی و... می‌خواهد اما؟؟؟

اما خالوو ریوار تابناک کرمانشاه هم می‌داند کوچکترین واحد جامعه هم که در فرهنگ عامه خانواده خوانده می‌شود، توسط یکی از اعضا مثل پدر، اگر توانایی و تدبیر مادر خانواده بچربد مادر، در غیر اینصورت اگر در آن فضا فرزند سواری ببخشید فرزند سالاری حاکم باشد، توانمندترین و شایسته‌ترین فرزند بعنوان کلیددار خانه و فرمانروای آن جمع چند نفره ریاست خود را تحمیل می‌کند و مابقی اعضا مکلف به تبعیت از دستورات وی هستند.

اکنون نقطه شروع و گذاشتن اولین سنگ‌های بنا که اگر کوچکترین غفلت و بی‌توجهی صورت گیرد و یکی از خشت‌های بنا نامیزان باشد، بی‌تردید باید هر لحظه آوار شدن سازه و پیامدهای زیانبار آنرا به انتظار بنشینیم.

البته مقصود از خشت کج و حساب و کتاب و غیر شفاف بودن لزوما به معنای کج‌دستی، اختلاس و چپاول مردم نیست، که به محض طرح پرسش از عملکرد یک مدیر، ذهن، پروژه سناریوی کیفری یا جزایی را کلید بزند، چه بسا یک عمل پیش پا افتاده و معمول نیز بعلت ماندن در فضای آلوده و غیرشفاف خود موجبات بستر و زمینه پیدایش معضلات و مشکلات غیرقابل جبران را فراهم آورد.

بعنوان مثال اگر همین مدیر خانواده خواسته باشد در این وانفسای آب لیتری 10 هزار ریال ( که تا دیروز مصداق بی‌ارزشی و در مقامِ مَثَل به آب جوی شهره و زبانزد بود) دفع عطش کند، اما بطور شفاف و روشن با نام و نشان و عدله محکمه پسند در کانون خانواده حساب پس ندهد، هرکدام از آنها خود را محق و مجاز می‌دانند اگر شربت خاکشیر در دسترس نبود دست کم یک جام لیموناد نوش جان کنند.

بنابراین به سبب ضعف ناشی از پنهان کاری حق پرسش و پاسخ را از یکدیگر سلب کرده و دقیقا همان می‌شود که (( برگرفته از گلستان کوچه باغ پرتو کرمانشاهی)) اگر قرار باشد وزش هر نسیمی ‌یا نمه بادی گلی از این باغ بچیند، مشتی خار هم از آن باقی نمی‌ماند. بنا به همین دلیل چون ما در این باغ تاری ریشه دوانده‌ایم از آوارگی و مهاجرت بیزاریم.

اکنون اگر دوست عزیزم که با واکنش غیرمتعارف اما قابل انتظار به بخش اول این مبحث، مراتب نگرانی و احساس ناامنی جایگاه گرم و نرم خود را به این بی تقصیر اعلام کردند عرض کنم، تنها چیزی که ارزش شنیدن ندارد آه و زجه مردم است، پس شما آسوده خاطر باشید.

البته این بلیه چیز جدیدی نیست که پای کسی نوشته شود، اگرچه تجربه نشان داده در چنین مواردی دنبال مقصر راه افتادن به ناکجا ختم می‌شود.

این آفت بنیانکن مولود دوران سازندگی و برازندگی و بریز بپاش و چرخش به سمت اشرافی‌گری است که بعد از آن دوران خوش خوشان، غرق سرور، نشاط، شادمانی، لبخند ( یا قدرت بلامنازع و بدون یک نفس کش یا هیچ). که این فکر بکر هم از دوران قبل ساخته و پرداخته شده بود، که مخالف و مودماغ که جز فضولی و چوب زدن زاغ‌سیاه دولتمردان "بخوانید دولتمندان" خاصیت دیگری ندارند،  بهتر است از لیست سرشماری جمعیت جنبنده حذف شوند.

البته روش حذف می‌تواند متفاوت باشد، ته دره یا بیابان، تصادف عمدی باشد یا سهوی خیلی مهم نیست، چون قرار نیست مخالفی بماند که چوب لای چرخ گردون ما بگذارد.

بلی دولت نشاط، دانش آموخته مکتب فضولی موقوف بود، اما شاگرد تنبل‌های بی‌استعداد و ساده‌اندیش که شعارهای قشنگ و فشن را باورکرده بودند، به آب و آتش زدند و تا جماعت باخبر شدند از قاتل و سلاخ و شاگرد قصاب (قتل‌های متنوع زنجیره‌ای) پرده برداری کردند و همین پیروزی ناخواسته و اتفاقی پیامدهایی به همراه داشت که عنقریب ما را هم از مسیر مبحث اصلی به مسیر مالرو می‌کشاند.

اما گاهی آدم سری به خودش بزند و حالی بپرسد احیانا استارتی بزند، کمی درجا کار کند، باتری‌اش به خواب ابدی نرود بخصوص سرپوش حافظه‌اش را بردارد، رسوبات ته نشین را بهم بزند اکسیده نشود بد نیست.

بیاد بیاوریم هرگاه پایه ارکان یا قوای سه گانه دست بدست یا چپ و راست می‌شود، تمام تشکیلات و ساختار مملکت که مانند پازل به سختی چیده شده بهم می‌ریزد، و آنقدر تکرار شده که هیچکدام از جماعت تشکیل دهنده اجزاء پازلِ بهم ریخته، نه احساس امنیت شغلی دارند و نه انگیزه‌ای برای خدمت و نه جرأت اظهارنظر! یعنی عملا فقط نانخور سفره مردم بینوا.

چنانکه دانید و دانیم این شیوه مدیریت که شبیه و مانند آن فقط در تشکیلات نظامی ارتش‌های منظم درگیر با جنگ دیده می‌شود، جز به باد دادن ته مانده اسباب خانه مملکت از منابع و بسترها و ذخایر رو به اتمام، دستاوردی نصیب ملت نخواهد شد.

ادامه در بخش سوم

(ع.ط) خالوو ریوار تابناک کرمانشاه

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
United States
|
۰۶:۳۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۲
ع ط خودمان ترا چه شده برادر که چشم بصیرتت بازشده ودم ازمدیریت میزنید بیشتر ازاین نمینویسم مگر بآز ازشمامطلبی بخوانم که خودت بهآن عمل نکرده باشی یا حق
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار